خيلي وقته كه ديگرواژه هايمان طعم حسرت مي دهند. بي عشق تر از هميشه نفس مي كشيم در كوچه پس كوچه هاي تنهاييمان قدم مي زنيم. و فقط منتظر يك نگاه ساده يك كلام پاك و يك نداي عشق هستيم .

 

 انتظارمان انگار ابديست.سالهاست كه ديگر عشق مرده است. ديگر كسي از اين وازه چيزي نمي داند .همچون برگهاي زرد خزان در پي باد صبا مي دويم و با خود زمزمه ميكنيم:اي كاش فردا روز عاشق شدمان باشد

 

 

 

 

 

 

فقط سكوت فقط سكوت ميكنم چون خود بلند ترين فرياد است فريادي از ته د ل از آنجا كه غم سرچشمه ميگيرد گل عشق ميرويد و نفرت مي جوشد

     

فقط سكوت ميكنم چون به من اجازه ي ديدن ميدهد ديدن هر آ نچه فرياد نمي گذارد ببينم چشمانم را ميبندد و مرا در خشم حل مي كند چقدر زيباست نشانه ي رضايت پس فقط سكوت ميكنم چون زيبايي را دوست دارم.

 

 

 

 

تنهایی را دوست دارم .

عادت کرده ام که تنها با خودم باشم ،

دوستی میگفت عیب تنهایی این است که عادت میکنی خودت تصمیمی می گیری، تنها به خیابان می روی، به تنهایی قدم میزنی .

پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی و آدمها را نگاه میکنی ، ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم .

تنها که باشی نگاهت دقیق تر می شود و معنا دار ؛

چیزهایی می بینی که دیگران نمی بینند،

در خیابان زود تر از همه میفهمی پاییز آمده و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند میتوانی بی توجه به اطراف، ساعتها چشم به آسمان بدوزی و تولد "بـــــاران" را نظاره گر باشی.

برای همین تنهــــــایی را دوست دارم

زیرا تنها حسی است که به من فرصت می دهد خودم باشم

با خودم که تعارف ندارم

سالهاست به تنهـــــایی عــــادت کرده ام ....

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده توسط AMIN در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,

ساعت 9:4 موضوع <-PostCategory-> | لينک ثابت